English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1984 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
equivalent U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalents U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
just as well <adv.> U همان مقدار
equally <adv.> U همان مقدار
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
same U یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
equaled U مشابه بودن
equals U مشابه بودن
equalling U مشابه بودن
equal U مشابه بودن
correspound U مشابه بودن
equalled U مشابه بودن
equaling U مشابه بودن
to correspond to U مانند [مشابه] بودن
rem U مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
equate U مشابه بودن یامشابه ساختن
equates U مشابه بودن یامشابه ساختن
equated U مشابه بودن یامشابه ساختن
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
chip off the old block <idiom> U (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
to be in the same boat <idiom> U درشرایطی مشابه بودن [اصطلاح مجازی]
No sooner was he gone than he was kI'lled . U رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
upped U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
up U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upping U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
directory U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directories U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> U همان آش است و همان کاسه .
synchronous U فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
suspect U شک داشتن مظنون بودن
suspecting U شک داشتن مظنون بودن
suspects U شک داشتن مظنون بودن
abounded U زیاد بودن وفور داشتن
abounding U زیاد بودن وفور داشتن
adhere U توافق داشتن متفق بودن
detest U تنفر داشتن از بیزار بودن از
detesting U تنفر داشتن از بیزار بودن از
detests U تنفر داشتن از بیزار بودن از
to have patience U شکیبا بودن صبر داشتن
tend U متمایل بودن به گرایش داشتن
tended U متمایل بودن به گرایش داشتن
deserve U سزاوار بودن شایستگی داشتن
deserves U سزاوار بودن شایستگی داشتن
deserve U لایق بودن استحقاق داشتن
requires U نیاز داشتن لازم بودن
require U نیاز داشتن لازم بودن
requiring U نیاز داشتن لازم بودن
to have an interest [in] U سهم داشتن [شریک بودن] [در]
abounds U زیاد بودن وفور داشتن
deserves U لایق بودن استحقاق داشتن
required U نیاز داشتن لازم بودن
adhering U توافق داشتن متفق بودن
adheres U توافق داشتن متفق بودن
loves U عشق داشتن عاشق بودن
may U توانایی داشتن قادر بودن
loved U عشق داشتن عاشق بودن
love U عشق داشتن عاشق بودن
adhered U توافق داشتن متفق بودن
finger in the pie <idiom> U دست داشتن ،مسئول بودن
tending U متمایل بودن به گرایش داشتن
dominate U حکمفرما بودن تسلط داشتن
expects U انتظار داشتن منتظر بودن
meriting U شایسته بودن استحقاق داشتن
matters U مهم بودن اهمیت داشتن
undulate U تموج داشتن موجدار بودن
expecting U انتظار داشتن منتظر بودن
expected U انتظار داشتن منتظر بودن
expect U انتظار داشتن منتظر بودن
tends U متمایل بودن به گرایش داشتن
mattering U مهم بودن اهمیت داشتن
mattered U مهم بودن اهمیت داشتن
merits U شایسته بودن استحقاق داشتن
matter U مهم بودن اهمیت داشتن
merited U شایسته بودن استحقاق داشتن
merit U شایسته بودن استحقاق داشتن
adequateness U توافق داشتن متفق بودن
yearn U اشتیاق داشتن مشتاق بودن
yearned U اشتیاق داشتن مشتاق بودن
yearns U اشتیاق داشتن مشتاق بودن
site U قرار داشتن مستقر بودن
undulates U تموج داشتن موجدار بودن
dominated U حکمفرما بودن تسلط داشتن
sited U قرار داشتن مستقر بودن
sites U قرار داشتن مستقر بودن
undulated U تموج داشتن موجدار بودن
dominates U حکمفرما بودن تسلط داشتن
overpoise U مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
To be in the ring (arena). U تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن )
to be together with somebody U با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
To be a good conversationalist . U دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
play second fiddle to someone <idiom> U ازنظر مهم بودن مقام دوم داشتن
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same U همان چیز همان
outclassing U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
to wobble [rotate unevenly] U لنگ بودن [تاب داشتن] [به طور نامنظم چرخیدن] [اصطلاح روزمره]
outclasses U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclass U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
tasks U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
relative humidity U رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
shimmering U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmered U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmers U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmer U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
stand by <idiom> U پشت کسی بودن ،هوای کسی را داشتن
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
this same U همان
identic U همان
idem U همان
same U همان
identical U همان
selfsame U همان
very U همان
thingummy U همان
accordingly U از همان قرار
s.c U همان دعوی
instatu quo U در همان حال
very U همان همین
selfsame U درست همان
of that ilk U دارای همان جا
the reinbefore U همان سندیاقرارداد
that once U همان یک بار
nothing short of U عینا همان
of the same kind U از همان نوع
just as well <adv.> U به همان طریق
s.c U همان پرونده
same U همان جور
of that ilk U اهل همان جا
therabout U در همان نزدیکی
same U همان کار
for that matter <idiom> U به همان علت
i went on the instant U در همان ان رفتم
at the very beginning U از همان اولش
equally <adv.> U به همان طریق
it is the same thing U همان است
i went that instant U در همان ان رفتم
ones U یکی از همان
self same U همان خود
one U یکی از همان
self-same U همان خود
He would never retract . U هر چه بگوید همان است
one U عین همان یکی
even U دارای همان تاریخ
it is much the same U تقریبا همان است
idem U همان نویسنده در همانجا
It comes to the same thing . U باز هم همان ؟ یشود
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
ones U عین همان یکی
In the ( same ) usual place. U در همان جای همیشگه
of even date U دارای همان تاریخ
She promised to bring it but never did . U همان آوردنی که بیاورد !
we are in the same way U ما هم همان حال را داریم
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> U هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
step jump U پرش و برگشت روی همان پا
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
lighter shade U از همان رنگ ولی روشن تر
What wI'll be woll be. U هر چقدر قسمت با شد همان می شود
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
thereinbefore U در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
Recent search history Forum search
2New Format
1 if there's any justice
1Evolution
1مقدار دهدهی بزرکترین عدد اعشاری چیست
1pedal pamping
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2In someone bad (or good) books.
2In someone bad (or good) books.
3midas touch
1What it means in slang term " I'm sleeping in truck" ?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com